کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تنم از داغ حسرت رشک آتشگاه گبران شد
    ز فیض نوبهار غم سرا‌پایم گلستان شد
    به آب عافیت گفتم غبار درد بنشانم
    نظر در دیده‌ام اشک و نفس در سینه طوفان شد
    به یاد گلرخی شب با حریفان می‌زدم ساغر
    که از خون کبابم چهره آتش گلستان شد
    نشد شوقم تسلی هیچگه با آن که چشم من
    تهی گشت از نظر هرگه که بر روی تو حیران شد
    فصیحی‌وار رسوایی به خویش از ننگ می‌پیچد
    همانا باز سودایی سرت را ذوق سامان شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha