کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب که جانم خسته از بیم وداع یار بود
    ناله‌های خفته در دل بر لبم بیدار بود
    لخت لخت دل ز مژگان سوی چشمم بازگشت
    بینوا گویی چو من لب تشنه دیدار بود
    کاروان گریه گویی از جگر آمد که دوش
    قطره‌های اشک ما را ناله‌ها در بار بود
    دامنم از پاره‌های دل گلستان گشت آه
    یاد روزی کز تماشا دیده‌ام گلزار بود
    جان شب از خون جگر مرثیه ما می‌نوشت
    این قدر هم مرحمت ز آن بی‌وفا بسیار بود
    شرم عشقم می‌کشد کز دولت وصلش دو روز
    شعله‌های دوزخ غم در جگر بیکار بود
    بی تو هرگز نوبر سیر سر مژگان نکرد
    سال‌ها گویی فصیحی را نگه بیمار بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha