کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رفتند همدمان و مرا دل فگار ماند
    خون جگر ز صحبتشان یادگار ماند
    دل مضطرب ز روزن چشمم برون دوید
    اما ز ناتوانی هم در کنار ماند
    از دشمنم چه شکوه که این زخم دوست زد
    بیگانه را چه جرم که این داغ یار ماند
    نی‌نی ز یار و دوست شکایت نه درخورست
    کاین داغ روزگار سیه‌روزگار ماند
    هر جا بود دو چشمه خون تربت من‌ست
    کاینم به جای لوح نشان مزار ماند
    پا تا سرم چو زلف بتان بیقرار شد
    الا غم فراق که بر یک قرار ماند
    جانم تمام سوخت فصیحی غم فراق
    وز روی مرگ تا ابدم شرمسار ماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha