کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سالها دیده ما را مژه دربانی کرد
    آخرش برد و سراپرده حیرانی کرد
    سینه بی جگر از زخم تو پهلو دزدید
    حیرتش آمد و ناسور پشیمانی کرد
    گنج دردی به تماشای دلم آمد و دوش
    این مصیبت کده را واله حیرانی کرد
    حکم عشقست که دود جگرش پخته کند
    آن خس خام که با شعله گران جانی کرد
    شوری چشم هوس بود که مشاطه حسن
    رفت و از زلف تو تعویذ پریشانی کرد
    شعله‌ای بودم و سیر جگرم بود هوس
    عشقم آورد و در آتشکده زندانی کرد
    شکر طغیغان جنون گوی فصیحی که سحر
    خس ما را نفس شعله فسون‌خوانی کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha