به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فصیحی هروی

فصیحی هرویغزلیاتشمارهٔ ۳۵: امشب از دولت دیدار تو عید نظرست

710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

امشب از دولت دیدار تو عید نظرست
دیده را بر سر هر یک مژه رقص دگرست
از نگه دیده سبکبال‌تر آید سویت
مژه پنداری بر دیده مشتاق پرست
رتبه حسن بلندست چه حاجت به نقاب
بهر منع نگهی کز مژه کوتاهترست
نگه از روی تو آمد مژه کرد استقبال
وین زمان دیده ز رشک مژه خونین جگرست
نشئه خون جگر بود فصیحی آهم
وین زمان سبزه سیراب بهشت اثرست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۴: باز جانم دوزخ آشام از غم غمخوار تس ...2شمارهٔ ۳۵: امشب از دولت دیدار تو عید نظرست 3شمارهٔ ۳۶: ما و من برلب مرغان چمن بسیارست 4شمارهٔ ۳۷: عالم ز ما تهی و ز افغان ما پرست 5شمارهٔ ۳۸: ما غریبان را ز ناکامی کنار جان پرس ...6شمارهٔ ۳۹: بی روی او نظاره ز چشمم برون نشست 7شمارهٔ ۴۰: وفای عهد ز خوبان عهد ما غلط‌ست 8شمارهٔ ۴۱: در مذهب ما هر چه بجز دوست حرامست 9شمارهٔ ۴۲: بی بصر دیده ارباب هوس حیرانست 10شمارهٔ ۴۳: برون شدن ز دلم درد را چه امکانست 11شمارهٔ ۴۴: چون غنچه دلم شیفته و دل نگرانست 12شمارهٔ ۴۵: شه محبتم و ملک غم بلاد منست 13شمارهٔ ۴۶: من آن صیدم که صیادم جنونست 14شمارهٔ ۴۷: گستاخی نظاره ما جرم جنونست 15شمارهٔ ۴۸: نهفته در دم شمشیر نوبهاری هست 16شمارهٔ ۴۹: آن سرو خرامان که گذشت از چمن کیست 17شمارهٔ ۵۰: در می‌زنم چه شد که گشایش پدید نیست 18شمارهٔ ۵۱: آتش به از گلی‌ست کش آسیب خار نیست 19شمارهٔ ۵۲: آن نسیمم که سر و برگ خس و خارم نیس ...20شمارهٔ ۵۳: نافه چو طره غالیه بار تو نیست 21شمارهٔ ۵۴: نخل طلبم هیچ مرا برگ و بری نیست 22شمارهٔ ۵۵: بی سبب زلفش اضطراب نداشت 23شمارهٔ ۵۶: تب دوش از ملال تو از خود خبر نداشت 24شمارهٔ ۵۷: دی قاصد یار آمد و مژگان‌تری داشت 25شمارهٔ ۵۸: نوبهاران از در این باغ و بستان باز ...26شمارهٔ ۵۹: از دل هزار لخت به چشم نثار رفت 27شمارهٔ ۶۰: از فیض گریه‌ام مژه نشو و نما گرفت 28شمارهٔ ۶۱: شب بی‌خبرم حرف فراقت به زبان رفت 29شمارهٔ ۶۲: دوش غم بر گریه‌های زخم ما خندید و ...30شمارهٔ ۶۳: از عافیت طراوات گلزار کس مباد 31شمارهٔ ۶۴: شب نخل تجلی به گلستان تو بر داد 32شمارهٔ ۶۵: هر قطره خون گرم که از دل در اوفتد 33شمارهٔ ۶۶: غم عشقت به عالم در نگنجد 34شمارهٔ ۶۷: چنان که باغ در آغوش گل نمی‌گنجد 35شمارهٔ ۶۸: مگر بازم دل از زخم جفایی شاد می‌گر ...36شمارهٔ ۶۹: سر آشفته بختم تا به کی بر خویشتن خ ...37شمارهٔ ۷۰: از روز سیاهم شب هجران گله دارد 38شمارهٔ ۷۱: غمش به تازه ندانم چه مدعا دارد 39شمارهٔ ۷۲: بر خرمنم طلیعه برقی گذار کرد 40شمارهٔ ۷۳: رفت صد عید و نسیمی یاد باغ ما نکرد 41شمارهٔ ۷۴: حسن پیرایه دکان هوس نتوان کرد 42شمارهٔ ۷۵: دیده هرگز خویشتن را صید شهبازی نکر ...43شمارهٔ ۷۶: سالها دیده ما را مژه دربانی کرد 44شمارهٔ ۷۷: عشق هر ساعت شبیخون بر دل ریش آورد 45شمارهٔ ۷۸: دیده امشب ره نظاره به پایان آورد 46شمارهٔ ۷۹: خطت هر دم جهانی از تجلی رایگان گیر ...47شمارهٔ ۸۰: گرت خراب کند عشق تا ز سر سازد 48شمارهٔ ۸۱: نشئه‌ی شوق کی از ساغر عشرت خیزد 49شمارهٔ ۸۲: ز خواب آن چشم شهلا برنخیزد 50شمارهٔ ۸۳: فلک خونم به تیغ آن بت بی‌باک می‌ری ...51شمارهٔ ۸۴: خوش آن بهشت کش از شعله نو گلی باشد 52شمارهٔ ۸۵: چه دانستم که رازم مو به مو اظهار خ ...53شمارهٔ ۸۶: گر نقاب از رخ بگیری آفتابم می‌کشد 54شمارهٔ ۸۷: تنم از داغ حسرت رشک آتشگاه گبران ش ...55شمارهٔ ۸۸: هر شبم داغی چنان در گلخن تن بشکفد 56شمارهٔ ۸۹: خون شکایتم ز لب زخم چون چکد 57شمارهٔ ۹۰: جان بی‌رخ تو درد دل غمزده داند 58شمارهٔ ۹۱: رفتند همدمان و مرا دل فگار ماند 59شمارهٔ ۹۲: در فراق شعله خاکستر نشینم کرده‌اند 60شمارهٔ ۹۳: چشم ترا ز مستی ناز آفریده‌اند 61شمارهٔ ۹۴: ماییم جدا از تو به غم ساخته‌ای چند 62شمارهٔ ۹۵: خنده ساقی دگر در ساغر آتش می‌زند 63شمارهٔ ۹۶: تلخکامان مزه شهد هوس نشناسند 64شمارهٔ ۹۷: شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند 65شمارهٔ ۹۸: یک ناوک ارنه در دل صد پاره بشکند 66شمارهٔ ۹۹: چون امتان کبر حدیث نسب کنند 67شمارهٔ ۱۰۰: نوبهار آمد که مرغان بال و پر گلگو ...68شمارهٔ ۱۰۱: اگر ز حسن تو یک ذره آشکاره کنند 69شمارهٔ ۱۰۲: در دیده نگه چون ز تو در خون بنشین ...70شمارهٔ ۱۰۳: دل در آن زلف پریشان رسد و بنشیند 71شمارهٔ ۱۰۴: بیزارم از آن سینه که از جوش نشیند 72شمارهٔ ۱۰۵: چون صبا جلوه آن زلف گره گیر دهد 73شمارهٔ ۱۰۶: عشق هر جا دست با غیرت پی پیمان ده ...74شمارهٔ ۱۰۷: یاد آن شبها که بزم عیش ما آباد بو ...75شمارهٔ ۱۰۸: شب که جانم خسته از بیم وداع یار ب ...76شمارهٔ ۱۰۹: شب همه شب با صبوری ناله‌ام در جنگ ...77شمارهٔ ۱۱۰: دوش از تب پیکرم چون شعله آتش بال ...78شمارهٔ ۱۱۱: تا من آتش خانه بودم رسم خاکستر نب ...79شمارهٔ ۱۱۲: تا گلستان بود کی پرخار بیدادم نبو ...80شمارهٔ ۱۱۳: خوش آن که جوش دیده بیهوده بین نبو ...81شمارهٔ ۱۱۴: تا سر مژگان تماشا دیده بر هم چیده ...82شمارهٔ ۱۱۵: دل را دگر در کین ما بر لب چه نفری ...83شمارهٔ ۱۱۶: کو جنون تا هر نفس لب در سراغی گم ...84شمارهٔ ۱۱۷: به باده صوفی ما صاف از ریا نشود 85شمارهٔ ۱۱۸: رمزی‌ست خط دوست که چون بخت سر‌آید 86شمارهٔ ۱۱۹: بهشتی روی من چون پرده از رخسار بگ ...87شمارهٔ ۱۲۰: مراد ما ز مادر بر سر خشت عدم آید 88شمارهٔ ۱۲۱: دل از ولایت غم بار بسته می‌‌آید 89شمارهٔ ۱۲۲: دیدی که چو بخت یار برگردید 90شمارهٔ ۱۲۳: دیده امشب همه شب خواب پریشان می‌د ...91شمارهٔ ۱۲۴: کسی در این چمن اسرار رنگ و بو فهم ...92شمارهٔ ۱۲۵: باز دل آوازه زلف پریشانی شنید 93شمارهٔ ۱۲۶: ای دل نشاط صرف کن و غم نگاه دار 94شمارهٔ ۱۲۷: تا نفس داری سراغ کوی آن مه‌پاره گ ...95شمارهٔ ۱۲۸: گر آگهی ز دوق طلب تشنه لب بمیر 96شمارهٔ ۱۲۹: گرت بود جگری سوختن ز داغ آموز 97شمارهٔ ۱۳۰: چون عشق آشنای تو شد از خرد گریز 98شمارهٔ ۱۳۱: هرگز مباش آتش سوزان سپند باش 99شمارهٔ ۱۳۲: تا توانی در ترازوی هوس بی سنگ باش 100شمارهٔ ۱۳۳: من که افسرده‌ترم از نفس مرغ خموش 101شمارهٔ ۱۳۴: چون اشک خرقه طلب از خون ناب پوش 102شمارهٔ ۱۳۵: تاب خورشید رخت از تب فزونتر بود د ...103شمارهٔ ۱۳۶: متاع اشک گر آتش بود برو بفروش 104شمارهٔ ۱۳۷: ز پا افکند ما را آرزوی سرو بالایش 105شمارهٔ ۱۳۸: از پی رفع خمار دل غم‌پرور خویش 106شمارهٔ ۱۳۹: از خون کشتگان شکفد لاله‌زار عشق 107شمارهٔ ۱۴۰: می‌آید از سیر جگر آهم گلستان در ب ...108شمارهٔ ۱۴۱: گرد افغانم ز دامان جرس افتاده‌ام 109شمارهٔ ۱۴۲: دردم و نوش مراد از نیش نشتر خورده ...110شمارهٔ ۱۴۳: ناله دردم و خوش بر سر کار آمده‌ام 111شمارهٔ ۱۴۴: جوش ذوقم خوش‌نشین کشور میخانه‌ام 112شمارهٔ ۱۴۵: چون ابر شب ز آتش تب می‌گریستم 113شمارهٔ ۱۴۶: یک گام گر از محمل غم باز‌پس افتم 114شمارهٔ ۱۴۷: دیده را گم داشتم عمری و اکنون یاف ...115شمارهٔ ۱۴۸: درین مدت که در خیل اسیران تو جا ک ...116شمارهٔ ۱۴۹: چو شبها بستر و بالین دل از ریش می ...117شمارهٔ ۱۵۰: شب که غمهای ترا پرده‌نشین می‌کردم 118شمارهٔ ۱۵۱: پریشان ناله‌ام بر گرد هر گلزار می ...119شمارهٔ ۱۵۲: به بوی درد پریشان زلف یار شدم 120شمارهٔ ۱۵۳: چمن پیرای صبحم کیمیای خاروخس دارم 121شمارهٔ ۱۵۴: لب زخم ستمم مژده ماتم دارم 122شمارهٔ ۱۵۵: ارمغان از بینوایی غم به گلشن می‌ب ...123شمارهٔ ۱۵۶: بترس از آن که دمی دامن سحر گیرم 124شمارهٔ ۱۵۷: گر شاهد غم جلوه کند کام نگیرم 125شمارهٔ ۱۵۸: فردوس ساز کلبه پردود آتشم 126شمارهٔ ۱۵۹: نوبهارست و در انجام طرب می‌کوشم 127شمارهٔ ۱۶۰: گوارا باد آیات تجلی بر لب هوشم 128شمارهٔ ۱۶۱: دیریست که از گریه بهار دل ریشم 129شمارهٔ ۱۶۲: نسیم نوبهاران نیستم کاندر چمن رقص ...130شمارهٔ ۱۶۳: چون سینه ماتم‌زدگان غرقه داغم 131شمارهٔ ۱۶۴: کتاب عشقم و آیات زلف دوست عنوانم 132شمارهٔ ۱۶۵: جنون از داغ رسوایی چو آراید گلستا ...133شمارهٔ ۱۶۶: از ناله لب حوصله بستن نتوانم 134شمارهٔ ۱۶۷: عشق کو تا آتشی در خرمن اخگر زنم 135شمارهٔ ۱۶۸: قرعه کاری به نام سعی باطل می‌زنم 136شمارهٔ ۱۶۹: کو جنونی تا خرد را طعمه سودا کنم 137شمارهٔ ۱۷۰: چند در دل شکنم ناله و خاموش کنم 138شمارهٔ ۱۷۱: کو هجوم گریه کز یک قطره صد جیحون ...139شمارهٔ ۱۷۲: چند ای شوق طواف در و بام تو کنم 140شمارهٔ ۱۷۳: ز گریه موج زند مجلس ار ندیم شوم 141شمارهٔ ۱۷۴: ما ز مادر داغ بر دل خاک بر سر زاد ...142شمارهٔ ۱۷۵: تا وداع شعله خود همچو اخگر کرده‌ا ...143شمارهٔ ۱۷۶: دوش بی روی تو از دل خون ناب افشان ...144شمارهٔ ۱۷۷: باز در دل شعله‌های آفتاب افکنده‌ا ...145شمارهٔ ۱۷۸: وقت غم خوش کآتش از باغ و بهارش چی ...146شمارهٔ ۱۷۹: عمریست تا به درد محبت فسانه‌ایم 147شمارهٔ ۱۸۰: کو عشق خانه‌سوز که ما بلهوس نه‌ای ...148شمارهٔ ۱۸۱: روزگاری شد که ما زین بخت وارون می ...149شمارهٔ ۱۸۲: در مزاج درد خود ذوق مداوا سوختیم 150شمارهٔ ۱۸۳: کی مسیحا داشت در بار آنچه ما می‌خ ...151شمارهٔ ۱۸۴: از عمر دمی را به غمی باز نبستیم 152شمارهٔ ۱۸۵: لب زخمیم و افغان را پرستیم 153شمارهٔ ۱۸۶: در خلوت غم چند گهی خام نشستیم 154شمارهٔ ۱۸۷: ما بت نه زاندیشه معبود شکستیم 155شمارهٔ ۱۸۸: ما دو عالم را ز موج غم خراب انگاش ...156شمارهٔ ۱۸۹: شب که بر آن آفتاب راه گرفتیم 157شمارهٔ ۱۹۰: شب که ما تو سن بیهوده روی پی کردی ...158شمارهٔ ۱۹۱: یاد آن روزی که در میخانه ساغر می‌ ...159شمارهٔ ۱۹۲: صبحیم چه سود از دل آهی ندمیدیم 160شمارهٔ ۱۹۳: کو دل که رو به میکده مشرب آوریم 161شمارهٔ ۱۹۴: کو حریفی تا دو جامی از می احمر زن ...162شمارهٔ ۱۹۵: تا کی چو طفل عقل دم از مهر و کین ...163شمارهٔ ۱۹۶: برخیز تا زیارت ماتم‌سرا کنیم 164شمارهٔ ۱۹۷: تا چند درین غمکده بیکار نشینیم 165شمارهٔ ۱۹۸: سکه به نام عجز زد شوکت پادشاهیم 166شمارهٔ ۱۹۹: ما روزی حیات بجز خون نمی‌دهیم 167شمارهٔ ۲۰۰: رسم عشاقست خندان اشک حرمان ریختن 168شمارهٔ ۲۰۱: قوت جگرت ز جوش بستان 169شمارهٔ ۲۰۲: از شهیدان تو فرمان بردن و جان باخ ...170شمارهٔ ۲۰۳: اشک حسرت در عذار ما غریبان ریختن 171شمارهٔ ۲۰۴: ساقی به سودا جام رو کن 172شمارهٔ ۲۰۵: این شهادتگه عشق‌ست تقاضایی کن 173شمارهٔ ۲۰۶: چون نعش من برند برون از سرای من 174شمارهٔ ۲۰۷: درد ما ننگ مداوا برنتابد بیش ازین 175شمارهٔ ۲۰۸: ره گر اینست درین بادیه گمراهی به 176شمارهٔ ۲۰۹: جان را شکنج ساز و به زلف حبیب ده 177شمارهٔ ۲۱۰: هر خار کان ز گلشن هجران برآمده 178شمارهٔ ۲۱۱: خدایا رخصت پرواز ازین دام مجاز ده 179شمارهٔ ۲۱۲: بهشت را چه کند با غم آرمیده او 180شمارهٔ ۲۱۳: تاراج رنگ و بوی گل مدعا نمای 181شمارهٔ ۲۱۴: زاغ و بلبل همه دارند کهن زمزمه‌ای 182شمارهٔ ۲۱۵: بردی به تازه باز دل ای جان چه داش ...183شمارهٔ ۲۱۶: سر و برگ من محزون نداری 184شمارهٔ ۲۱۷: کوش تا سیراب از بحر تماشا نگذری 185شمارهٔ ۲۱۸: چند از بحر طلب موج دویی انگیزی 186شمارهٔ ۲۱۹: چندم ای اشک به تاراج محبت خیزی 187شمارهٔ ۲۲۰: یک دو روزی شد که چون گل غوطه در خ ...188شمارهٔ ۲۲۱: مگر از کمین حسنی شبخون زده سپاهی 189شمارهٔ ۲۲۲: پر تماشا مکن آیینه که حیران نشوی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ