به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فصیحی هروی

فصیحی هرویغزلیاتشمارهٔ ۶۸: مگر بازم دل از زخم جفایی شاد می‌گردد

740عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مگر بازم دل از زخم جفایی شاد می‌گردد
که مرگم گرد جان بهر مبارک باد می‌گردد
به فتراک محبت من همان صید گرفتارم
که بسمل گشته و گرد سر صیاد می‌گردد
به جای باده خون در ساغرست امروز خسرورا
همانا یاد شیرین در دل فرهاد می‌گردد
فصیحی زار می‌نالد مگر جان می‌دهد از غم
که امشب ماتمی بر گرد این فریاد می‌گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۷: چنان که باغ در آغوش گل نمی‌گنجد 2شمارهٔ ۶۸: مگر بازم دل از زخم جفایی شاد می‌گر ...3شمارهٔ ۶۹: سر آشفته بختم تا به کی بر خویشتن خ ...4شمارهٔ ۷۰: از روز سیاهم شب هجران گله دارد 5شمارهٔ ۷۱: غمش به تازه ندانم چه مدعا دارد 6شمارهٔ ۷۲: بر خرمنم طلیعه برقی گذار کرد 7شمارهٔ ۷۳: رفت صد عید و نسیمی یاد باغ ما نکرد 8شمارهٔ ۷۴: حسن پیرایه دکان هوس نتوان کرد 9شمارهٔ ۷۵: دیده هرگز خویشتن را صید شهبازی نکر ...10شمارهٔ ۷۶: سالها دیده ما را مژه دربانی کرد 11شمارهٔ ۷۷: عشق هر ساعت شبیخون بر دل ریش آورد 12شمارهٔ ۷۸: دیده امشب ره نظاره به پایان آورد 13شمارهٔ ۷۹: خطت هر دم جهانی از تجلی رایگان گیر ...14شمارهٔ ۸۰: گرت خراب کند عشق تا ز سر سازد 15شمارهٔ ۸۱: نشئه‌ی شوق کی از ساغر عشرت خیزد 16شمارهٔ ۸۲: ز خواب آن چشم شهلا برنخیزد 17شمارهٔ ۸۳: فلک خونم به تیغ آن بت بی‌باک می‌ری ...18شمارهٔ ۸۴: خوش آن بهشت کش از شعله نو گلی باشد 19شمارهٔ ۸۵: چه دانستم که رازم مو به مو اظهار خ ...20شمارهٔ ۸۶: گر نقاب از رخ بگیری آفتابم می‌کشد 21شمارهٔ ۸۷: تنم از داغ حسرت رشک آتشگاه گبران ش ...22شمارهٔ ۸۸: هر شبم داغی چنان در گلخن تن بشکفد 23شمارهٔ ۸۹: خون شکایتم ز لب زخم چون چکد 24شمارهٔ ۹۰: جان بی‌رخ تو درد دل غمزده داند 25شمارهٔ ۹۱: رفتند همدمان و مرا دل فگار ماند 26شمارهٔ ۹۲: در فراق شعله خاکستر نشینم کرده‌اند 27شمارهٔ ۹۳: چشم ترا ز مستی ناز آفریده‌اند 28شمارهٔ ۹۴: ماییم جدا از تو به غم ساخته‌ای چند 29شمارهٔ ۹۵: خنده ساقی دگر در ساغر آتش می‌زند 30شمارهٔ ۹۶: تلخکامان مزه شهد هوس نشناسند 31شمارهٔ ۹۷: شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند 32شمارهٔ ۹۸: یک ناوک ارنه در دل صد پاره بشکند 33شمارهٔ ۹۹: چون امتان کبر حدیث نسب کنند 34شمارهٔ ۱۰۰: نوبهار آمد که مرغان بال و پر گلگو ...35شمارهٔ ۱۰۱: اگر ز حسن تو یک ذره آشکاره کنند 36شمارهٔ ۱۰۲: در دیده نگه چون ز تو در خون بنشین ...37شمارهٔ ۱۰۳: دل در آن زلف پریشان رسد و بنشیند 38شمارهٔ ۱۰۴: بیزارم از آن سینه که از جوش نشیند 39شمارهٔ ۱۰۵: چون صبا جلوه آن زلف گره گیر دهد 40شمارهٔ ۱۰۶: عشق هر جا دست با غیرت پی پیمان ده ...41شمارهٔ ۱۰۷: یاد آن شبها که بزم عیش ما آباد بو ...42شمارهٔ ۱۰۸: شب که جانم خسته از بیم وداع یار ب ...43شمارهٔ ۱۰۹: شب همه شب با صبوری ناله‌ام در جنگ ...44شمارهٔ ۱۱۰: دوش از تب پیکرم چون شعله آتش بال ...45شمارهٔ ۱۱۱: تا من آتش خانه بودم رسم خاکستر نب ...46شمارهٔ ۱۱۲: تا گلستان بود کی پرخار بیدادم نبو ...47شمارهٔ ۱۱۳: خوش آن که جوش دیده بیهوده بین نبو ...48شمارهٔ ۱۱۴: تا سر مژگان تماشا دیده بر هم چیده ...49شمارهٔ ۱۱۵: دل را دگر در کین ما بر لب چه نفری ...50شمارهٔ ۱۱۶: کو جنون تا هر نفس لب در سراغی گم ...51شمارهٔ ۱۱۷: به باده صوفی ما صاف از ریا نشود 52شمارهٔ ۱۱۸: رمزی‌ست خط دوست که چون بخت سر‌آید 53شمارهٔ ۱۱۹: بهشتی روی من چون پرده از رخسار بگ ...54شمارهٔ ۱۲۰: مراد ما ز مادر بر سر خشت عدم آید 55شمارهٔ ۱۲۱: دل از ولایت غم بار بسته می‌‌آید 56شمارهٔ ۱۲۲: دیدی که چو بخت یار برگردید 57شمارهٔ ۱۲۳: دیده امشب همه شب خواب پریشان می‌د ...58شمارهٔ ۱۲۴: کسی در این چمن اسرار رنگ و بو فهم ...59شمارهٔ ۱۲۵: باز دل آوازه زلف پریشانی شنید 60شمارهٔ ۱۲۶: ای دل نشاط صرف کن و غم نگاه دار 61شمارهٔ ۱۲۷: تا نفس داری سراغ کوی آن مه‌پاره گ ...62شمارهٔ ۱۲۸: گر آگهی ز دوق طلب تشنه لب بمیر 63شمارهٔ ۱۲۹: گرت بود جگری سوختن ز داغ آموز 64شمارهٔ ۱۳۰: چون عشق آشنای تو شد از خرد گریز 65شمارهٔ ۱۳۱: هرگز مباش آتش سوزان سپند باش 66شمارهٔ ۱۳۲: تا توانی در ترازوی هوس بی سنگ باش 67شمارهٔ ۱۳۳: من که افسرده‌ترم از نفس مرغ خموش 68شمارهٔ ۱۳۴: چون اشک خرقه طلب از خون ناب پوش 69شمارهٔ ۱۳۵: تاب خورشید رخت از تب فزونتر بود د ...70شمارهٔ ۱۳۶: متاع اشک گر آتش بود برو بفروش 71شمارهٔ ۱۳۷: ز پا افکند ما را آرزوی سرو بالایش 72شمارهٔ ۱۳۸: از پی رفع خمار دل غم‌پرور خویش 73شمارهٔ ۱۳۹: از خون کشتگان شکفد لاله‌زار عشق 74شمارهٔ ۱۴۰: می‌آید از سیر جگر آهم گلستان در ب ...75شمارهٔ ۱۴۱: گرد افغانم ز دامان جرس افتاده‌ام 76شمارهٔ ۱۴۲: دردم و نوش مراد از نیش نشتر خورده ...77شمارهٔ ۱۴۳: ناله دردم و خوش بر سر کار آمده‌ام 78شمارهٔ ۱۴۴: جوش ذوقم خوش‌نشین کشور میخانه‌ام 79شمارهٔ ۱۴۵: چون ابر شب ز آتش تب می‌گریستم 80شمارهٔ ۱۴۶: یک گام گر از محمل غم باز‌پس افتم 81شمارهٔ ۱۴۷: دیده را گم داشتم عمری و اکنون یاف ...82شمارهٔ ۱۴۸: درین مدت که در خیل اسیران تو جا ک ...83شمارهٔ ۱۴۹: چو شبها بستر و بالین دل از ریش می ...84شمارهٔ ۱۵۰: شب که غمهای ترا پرده‌نشین می‌کردم 85شمارهٔ ۱۵۱: پریشان ناله‌ام بر گرد هر گلزار می ...86شمارهٔ ۱۵۲: به بوی درد پریشان زلف یار شدم 87شمارهٔ ۱۵۳: چمن پیرای صبحم کیمیای خاروخس دارم 88شمارهٔ ۱۵۴: لب زخم ستمم مژده ماتم دارم 89شمارهٔ ۱۵۵: ارمغان از بینوایی غم به گلشن می‌ب ...90شمارهٔ ۱۵۶: بترس از آن که دمی دامن سحر گیرم 91شمارهٔ ۱۵۷: گر شاهد غم جلوه کند کام نگیرم 92شمارهٔ ۱۵۸: فردوس ساز کلبه پردود آتشم 93شمارهٔ ۱۵۹: نوبهارست و در انجام طرب می‌کوشم 94شمارهٔ ۱۶۰: گوارا باد آیات تجلی بر لب هوشم 95شمارهٔ ۱۶۱: دیریست که از گریه بهار دل ریشم 96شمارهٔ ۱۶۲: نسیم نوبهاران نیستم کاندر چمن رقص ...97شمارهٔ ۱۶۳: چون سینه ماتم‌زدگان غرقه داغم 98شمارهٔ ۱۶۴: کتاب عشقم و آیات زلف دوست عنوانم 99شمارهٔ ۱۶۵: جنون از داغ رسوایی چو آراید گلستا ...100شمارهٔ ۱۶۶: از ناله لب حوصله بستن نتوانم 101شمارهٔ ۱۶۷: عشق کو تا آتشی در خرمن اخگر زنم 102شمارهٔ ۱۶۸: قرعه کاری به نام سعی باطل می‌زنم 103شمارهٔ ۱۶۹: کو جنونی تا خرد را طعمه سودا کنم 104شمارهٔ ۱۷۰: چند در دل شکنم ناله و خاموش کنم 105شمارهٔ ۱۷۱: کو هجوم گریه کز یک قطره صد جیحون ...106شمارهٔ ۱۷۲: چند ای شوق طواف در و بام تو کنم 107شمارهٔ ۱۷۳: ز گریه موج زند مجلس ار ندیم شوم 108شمارهٔ ۱۷۴: ما ز مادر داغ بر دل خاک بر سر زاد ...109شمارهٔ ۱۷۵: تا وداع شعله خود همچو اخگر کرده‌ا ...110شمارهٔ ۱۷۶: دوش بی روی تو از دل خون ناب افشان ...111شمارهٔ ۱۷۷: باز در دل شعله‌های آفتاب افکنده‌ا ...112شمارهٔ ۱۷۸: وقت غم خوش کآتش از باغ و بهارش چی ...113شمارهٔ ۱۷۹: عمریست تا به درد محبت فسانه‌ایم 114شمارهٔ ۱۸۰: کو عشق خانه‌سوز که ما بلهوس نه‌ای ...115شمارهٔ ۱۸۱: روزگاری شد که ما زین بخت وارون می ...116شمارهٔ ۱۸۲: در مزاج درد خود ذوق مداوا سوختیم 117شمارهٔ ۱۸۳: کی مسیحا داشت در بار آنچه ما می‌خ ...118شمارهٔ ۱۸۴: از عمر دمی را به غمی باز نبستیم 119شمارهٔ ۱۸۵: لب زخمیم و افغان را پرستیم 120شمارهٔ ۱۸۶: در خلوت غم چند گهی خام نشستیم 121شمارهٔ ۱۸۷: ما بت نه زاندیشه معبود شکستیم 122شمارهٔ ۱۸۸: ما دو عالم را ز موج غم خراب انگاش ...123شمارهٔ ۱۸۹: شب که بر آن آفتاب راه گرفتیم 124شمارهٔ ۱۹۰: شب که ما تو سن بیهوده روی پی کردی ...125شمارهٔ ۱۹۱: یاد آن روزی که در میخانه ساغر می‌ ...126شمارهٔ ۱۹۲: صبحیم چه سود از دل آهی ندمیدیم 127شمارهٔ ۱۹۳: کو دل که رو به میکده مشرب آوریم 128شمارهٔ ۱۹۴: کو حریفی تا دو جامی از می احمر زن ...129شمارهٔ ۱۹۵: تا کی چو طفل عقل دم از مهر و کین ...130شمارهٔ ۱۹۶: برخیز تا زیارت ماتم‌سرا کنیم 131شمارهٔ ۱۹۷: تا چند درین غمکده بیکار نشینیم 132شمارهٔ ۱۹۸: سکه به نام عجز زد شوکت پادشاهیم 133شمارهٔ ۱۹۹: ما روزی حیات بجز خون نمی‌دهیم 134شمارهٔ ۲۰۰: رسم عشاقست خندان اشک حرمان ریختن 135شمارهٔ ۲۰۱: قوت جگرت ز جوش بستان 136شمارهٔ ۲۰۲: از شهیدان تو فرمان بردن و جان باخ ...137شمارهٔ ۲۰۳: اشک حسرت در عذار ما غریبان ریختن 138شمارهٔ ۲۰۴: ساقی به سودا جام رو کن 139شمارهٔ ۲۰۵: این شهادتگه عشق‌ست تقاضایی کن 140شمارهٔ ۲۰۶: چون نعش من برند برون از سرای من 141شمارهٔ ۲۰۷: درد ما ننگ مداوا برنتابد بیش ازین 142شمارهٔ ۲۰۸: ره گر اینست درین بادیه گمراهی به 143شمارهٔ ۲۰۹: جان را شکنج ساز و به زلف حبیب ده 144شمارهٔ ۲۱۰: هر خار کان ز گلشن هجران برآمده 145شمارهٔ ۲۱۱: خدایا رخصت پرواز ازین دام مجاز ده 146شمارهٔ ۲۱۲: بهشت را چه کند با غم آرمیده او 147شمارهٔ ۲۱۳: تاراج رنگ و بوی گل مدعا نمای 148شمارهٔ ۲۱۴: زاغ و بلبل همه دارند کهن زمزمه‌ای 149شمارهٔ ۲۱۵: بردی به تازه باز دل ای جان چه داش ...150شمارهٔ ۲۱۶: سر و برگ من محزون نداری 151شمارهٔ ۲۱۷: کوش تا سیراب از بحر تماشا نگذری 152شمارهٔ ۲۱۸: چند از بحر طلب موج دویی انگیزی 153شمارهٔ ۲۱۹: چندم ای اشک به تاراج محبت خیزی 154شمارهٔ ۲۲۰: یک دو روزی شد که چون گل غوطه در خ ...155شمارهٔ ۲۲۱: مگر از کمین حسنی شبخون زده سپاهی 156شمارهٔ ۲۲۲: پر تماشا مکن آیینه که حیران نشوی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ