به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فصیحی هروی

فصیحی هرویغزلیاتشمارهٔ ۱۸: باز دل در موج تبخال از تب حرمان کیست

710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

باز دل در موج تبخال از تب حرمان کیست
لخت لختش در خروش از شعله هجران کیست
جان ما خود بال افشان از پی محمل برفت
یا‌رب این مسکین که می‌سوزد فراقش جان کیست
سرگران گر بر مزار کشتگان بگذشت دوست
بر لب زخم شهیدان نوحه پس قربان کیست
دست ما از دیده در هجران فزون بگریستی
گر بدانستی که مسکین دور از دامان کیست
سال‌ها شد کز فراق ما فصیحی پاک سوخت
این نگاه خونچکان از دیده گریان کیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷: چون شعله پرتب است درون و برون ما 2شمارهٔ ۱۸: باز دل در موج تبخال از تب حرمان کی ...3شمارهٔ ۱۹: باز دل بر در غم طرح محبت انداخت 4شمارهٔ ۲۰: عندلیب عشق را جز ناله‌های زار نیست 5شمارهٔ ۲۱: خاکستر این سوخته را باز توان سوخت 6شمارهٔ ۲۲: امشب از شعله آهم جگر غم می‌سوخت 7شمارهٔ ۲۳: ستم ز نرگس مستت ستمگری آموخت 8شمارهٔ ۲۴: ساقی که می‌ خود همه در جام شمار ری ...9شمارهٔ ۲۵: شناخت ذوق بهار آنکه گل به دامان ری ...10شمارهٔ ۲۶: چه آبروی که آن رانه عشق روی تو ریخ ...11شمارهٔ ۲۷: هجر تو جزو اول دیوان محنتست 12شمارهٔ ۲۸: بر گوش دلم زمزمه توبه حرام است 13شمارهٔ ۲۹: چون عدم از بر عالم برخاست 14شمارهٔ ۳۰: کی ز ماتمخانه ما دود افغان برنخاست 15شمارهٔ ۳۱: کارم چو زلف یار پریشان و در هم است 16شمارهٔ ۳۲: ناله رازی‌ست که در سینه نهفتن ستم ...17شمارهٔ ۳۳: هزار گل ز جگر در کنار خنده ماست 18شمارهٔ ۳۴: باز جانم دوزخ آشام از غم غمخوار تس ...19شمارهٔ ۳۵: امشب از دولت دیدار تو عید نظرست 20شمارهٔ ۳۶: ما و من برلب مرغان چمن بسیارست 21شمارهٔ ۳۷: عالم ز ما تهی و ز افغان ما پرست 22شمارهٔ ۳۸: ما غریبان را ز ناکامی کنار جان پرس ...23شمارهٔ ۳۹: بی روی او نظاره ز چشمم برون نشست 24شمارهٔ ۴۰: وفای عهد ز خوبان عهد ما غلط‌ست 25شمارهٔ ۴۱: در مذهب ما هر چه بجز دوست حرامست 26شمارهٔ ۴۲: بی بصر دیده ارباب هوس حیرانست 27شمارهٔ ۴۳: برون شدن ز دلم درد را چه امکانست 28شمارهٔ ۴۴: چون غنچه دلم شیفته و دل نگرانست 29شمارهٔ ۴۵: شه محبتم و ملک غم بلاد منست 30شمارهٔ ۴۶: من آن صیدم که صیادم جنونست 31شمارهٔ ۴۷: گستاخی نظاره ما جرم جنونست 32شمارهٔ ۴۸: نهفته در دم شمشیر نوبهاری هست 33شمارهٔ ۴۹: آن سرو خرامان که گذشت از چمن کیست 34شمارهٔ ۵۰: در می‌زنم چه شد که گشایش پدید نیست 35شمارهٔ ۵۱: آتش به از گلی‌ست کش آسیب خار نیست 36شمارهٔ ۵۲: آن نسیمم که سر و برگ خس و خارم نیس ...37شمارهٔ ۵۳: نافه چو طره غالیه بار تو نیست 38شمارهٔ ۵۴: نخل طلبم هیچ مرا برگ و بری نیست 39شمارهٔ ۵۵: بی سبب زلفش اضطراب نداشت 40شمارهٔ ۵۶: تب دوش از ملال تو از خود خبر نداشت 41شمارهٔ ۵۷: دی قاصد یار آمد و مژگان‌تری داشت 42شمارهٔ ۵۸: نوبهاران از در این باغ و بستان باز ...43شمارهٔ ۵۹: از دل هزار لخت به چشم نثار رفت 44شمارهٔ ۶۰: از فیض گریه‌ام مژه نشو و نما گرفت 45شمارهٔ ۶۱: شب بی‌خبرم حرف فراقت به زبان رفت 46شمارهٔ ۶۲: دوش غم بر گریه‌های زخم ما خندید و ...47شمارهٔ ۶۳: از عافیت طراوات گلزار کس مباد 48شمارهٔ ۶۴: شب نخل تجلی به گلستان تو بر داد 49شمارهٔ ۶۵: هر قطره خون گرم که از دل در اوفتد 50شمارهٔ ۶۶: غم عشقت به عالم در نگنجد 51شمارهٔ ۶۷: چنان که باغ در آغوش گل نمی‌گنجد 52شمارهٔ ۶۸: مگر بازم دل از زخم جفایی شاد می‌گر ...53شمارهٔ ۶۹: سر آشفته بختم تا به کی بر خویشتن خ ...54شمارهٔ ۷۰: از روز سیاهم شب هجران گله دارد 55شمارهٔ ۷۱: غمش به تازه ندانم چه مدعا دارد 56شمارهٔ ۷۲: بر خرمنم طلیعه برقی گذار کرد 57شمارهٔ ۷۳: رفت صد عید و نسیمی یاد باغ ما نکرد 58شمارهٔ ۷۴: حسن پیرایه دکان هوس نتوان کرد 59شمارهٔ ۷۵: دیده هرگز خویشتن را صید شهبازی نکر ...60شمارهٔ ۷۶: سالها دیده ما را مژه دربانی کرد 61شمارهٔ ۷۷: عشق هر ساعت شبیخون بر دل ریش آورد 62شمارهٔ ۷۸: دیده امشب ره نظاره به پایان آورد 63شمارهٔ ۷۹: خطت هر دم جهانی از تجلی رایگان گیر ...64شمارهٔ ۸۰: گرت خراب کند عشق تا ز سر سازد 65شمارهٔ ۸۱: نشئه‌ی شوق کی از ساغر عشرت خیزد 66شمارهٔ ۸۲: ز خواب آن چشم شهلا برنخیزد 67شمارهٔ ۸۳: فلک خونم به تیغ آن بت بی‌باک می‌ری ...68شمارهٔ ۸۴: خوش آن بهشت کش از شعله نو گلی باشد 69شمارهٔ ۸۵: چه دانستم که رازم مو به مو اظهار خ ...70شمارهٔ ۸۶: گر نقاب از رخ بگیری آفتابم می‌کشد 71شمارهٔ ۸۷: تنم از داغ حسرت رشک آتشگاه گبران ش ...72شمارهٔ ۸۸: هر شبم داغی چنان در گلخن تن بشکفد 73شمارهٔ ۸۹: خون شکایتم ز لب زخم چون چکد 74شمارهٔ ۹۰: جان بی‌رخ تو درد دل غمزده داند 75شمارهٔ ۹۱: رفتند همدمان و مرا دل فگار ماند 76شمارهٔ ۹۲: در فراق شعله خاکستر نشینم کرده‌اند 77شمارهٔ ۹۳: چشم ترا ز مستی ناز آفریده‌اند 78شمارهٔ ۹۴: ماییم جدا از تو به غم ساخته‌ای چند 79شمارهٔ ۹۵: خنده ساقی دگر در ساغر آتش می‌زند 80شمارهٔ ۹۶: تلخکامان مزه شهد هوس نشناسند 81شمارهٔ ۹۷: شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند 82شمارهٔ ۹۸: یک ناوک ارنه در دل صد پاره بشکند 83شمارهٔ ۹۹: چون امتان کبر حدیث نسب کنند 84شمارهٔ ۱۰۰: نوبهار آمد که مرغان بال و پر گلگو ...85شمارهٔ ۱۰۱: اگر ز حسن تو یک ذره آشکاره کنند 86شمارهٔ ۱۰۲: در دیده نگه چون ز تو در خون بنشین ...87شمارهٔ ۱۰۳: دل در آن زلف پریشان رسد و بنشیند 88شمارهٔ ۱۰۴: بیزارم از آن سینه که از جوش نشیند 89شمارهٔ ۱۰۵: چون صبا جلوه آن زلف گره گیر دهد 90شمارهٔ ۱۰۶: عشق هر جا دست با غیرت پی پیمان ده ...91شمارهٔ ۱۰۷: یاد آن شبها که بزم عیش ما آباد بو ...92شمارهٔ ۱۰۸: شب که جانم خسته از بیم وداع یار ب ...93شمارهٔ ۱۰۹: شب همه شب با صبوری ناله‌ام در جنگ ...94شمارهٔ ۱۱۰: دوش از تب پیکرم چون شعله آتش بال ...95شمارهٔ ۱۱۱: تا من آتش خانه بودم رسم خاکستر نب ...96شمارهٔ ۱۱۲: تا گلستان بود کی پرخار بیدادم نبو ...97شمارهٔ ۱۱۳: خوش آن که جوش دیده بیهوده بین نبو ...98شمارهٔ ۱۱۴: تا سر مژگان تماشا دیده بر هم چیده ...99شمارهٔ ۱۱۵: دل را دگر در کین ما بر لب چه نفری ...100شمارهٔ ۱۱۶: کو جنون تا هر نفس لب در سراغی گم ...101شمارهٔ ۱۱۷: به باده صوفی ما صاف از ریا نشود 102شمارهٔ ۱۱۸: رمزی‌ست خط دوست که چون بخت سر‌آید 103شمارهٔ ۱۱۹: بهشتی روی من چون پرده از رخسار بگ ...104شمارهٔ ۱۲۰: مراد ما ز مادر بر سر خشت عدم آید 105شمارهٔ ۱۲۱: دل از ولایت غم بار بسته می‌‌آید 106شمارهٔ ۱۲۲: دیدی که چو بخت یار برگردید 107شمارهٔ ۱۲۳: دیده امشب همه شب خواب پریشان می‌د ...108شمارهٔ ۱۲۴: کسی در این چمن اسرار رنگ و بو فهم ...109شمارهٔ ۱۲۵: باز دل آوازه زلف پریشانی شنید 110شمارهٔ ۱۲۶: ای دل نشاط صرف کن و غم نگاه دار 111شمارهٔ ۱۲۷: تا نفس داری سراغ کوی آن مه‌پاره گ ...112شمارهٔ ۱۲۸: گر آگهی ز دوق طلب تشنه لب بمیر 113شمارهٔ ۱۲۹: گرت بود جگری سوختن ز داغ آموز 114شمارهٔ ۱۳۰: چون عشق آشنای تو شد از خرد گریز 115شمارهٔ ۱۳۱: هرگز مباش آتش سوزان سپند باش 116شمارهٔ ۱۳۲: تا توانی در ترازوی هوس بی سنگ باش 117شمارهٔ ۱۳۳: من که افسرده‌ترم از نفس مرغ خموش 118شمارهٔ ۱۳۴: چون اشک خرقه طلب از خون ناب پوش 119شمارهٔ ۱۳۵: تاب خورشید رخت از تب فزونتر بود د ...120شمارهٔ ۱۳۶: متاع اشک گر آتش بود برو بفروش 121شمارهٔ ۱۳۷: ز پا افکند ما را آرزوی سرو بالایش 122شمارهٔ ۱۳۸: از پی رفع خمار دل غم‌پرور خویش 123شمارهٔ ۱۳۹: از خون کشتگان شکفد لاله‌زار عشق 124شمارهٔ ۱۴۰: می‌آید از سیر جگر آهم گلستان در ب ...125شمارهٔ ۱۴۱: گرد افغانم ز دامان جرس افتاده‌ام 126شمارهٔ ۱۴۲: دردم و نوش مراد از نیش نشتر خورده ...127شمارهٔ ۱۴۳: ناله دردم و خوش بر سر کار آمده‌ام 128شمارهٔ ۱۴۴: جوش ذوقم خوش‌نشین کشور میخانه‌ام 129شمارهٔ ۱۴۵: چون ابر شب ز آتش تب می‌گریستم 130شمارهٔ ۱۴۶: یک گام گر از محمل غم باز‌پس افتم 131شمارهٔ ۱۴۷: دیده را گم داشتم عمری و اکنون یاف ...132شمارهٔ ۱۴۸: درین مدت که در خیل اسیران تو جا ک ...133شمارهٔ ۱۴۹: چو شبها بستر و بالین دل از ریش می ...134شمارهٔ ۱۵۰: شب که غمهای ترا پرده‌نشین می‌کردم 135شمارهٔ ۱۵۱: پریشان ناله‌ام بر گرد هر گلزار می ...136شمارهٔ ۱۵۲: به بوی درد پریشان زلف یار شدم 137شمارهٔ ۱۵۳: چمن پیرای صبحم کیمیای خاروخس دارم 138شمارهٔ ۱۵۴: لب زخم ستمم مژده ماتم دارم 139شمارهٔ ۱۵۵: ارمغان از بینوایی غم به گلشن می‌ب ...140شمارهٔ ۱۵۶: بترس از آن که دمی دامن سحر گیرم 141شمارهٔ ۱۵۷: گر شاهد غم جلوه کند کام نگیرم 142شمارهٔ ۱۵۸: فردوس ساز کلبه پردود آتشم 143شمارهٔ ۱۵۹: نوبهارست و در انجام طرب می‌کوشم 144شمارهٔ ۱۶۰: گوارا باد آیات تجلی بر لب هوشم 145شمارهٔ ۱۶۱: دیریست که از گریه بهار دل ریشم 146شمارهٔ ۱۶۲: نسیم نوبهاران نیستم کاندر چمن رقص ...147شمارهٔ ۱۶۳: چون سینه ماتم‌زدگان غرقه داغم 148شمارهٔ ۱۶۴: کتاب عشقم و آیات زلف دوست عنوانم 149شمارهٔ ۱۶۵: جنون از داغ رسوایی چو آراید گلستا ...150شمارهٔ ۱۶۶: از ناله لب حوصله بستن نتوانم 151شمارهٔ ۱۶۷: عشق کو تا آتشی در خرمن اخگر زنم 152شمارهٔ ۱۶۸: قرعه کاری به نام سعی باطل می‌زنم 153شمارهٔ ۱۶۹: کو جنونی تا خرد را طعمه سودا کنم 154شمارهٔ ۱۷۰: چند در دل شکنم ناله و خاموش کنم 155شمارهٔ ۱۷۱: کو هجوم گریه کز یک قطره صد جیحون ...156شمارهٔ ۱۷۲: چند ای شوق طواف در و بام تو کنم 157شمارهٔ ۱۷۳: ز گریه موج زند مجلس ار ندیم شوم 158شمارهٔ ۱۷۴: ما ز مادر داغ بر دل خاک بر سر زاد ...159شمارهٔ ۱۷۵: تا وداع شعله خود همچو اخگر کرده‌ا ...160شمارهٔ ۱۷۶: دوش بی روی تو از دل خون ناب افشان ...161شمارهٔ ۱۷۷: باز در دل شعله‌های آفتاب افکنده‌ا ...162شمارهٔ ۱۷۸: وقت غم خوش کآتش از باغ و بهارش چی ...163شمارهٔ ۱۷۹: عمریست تا به درد محبت فسانه‌ایم 164شمارهٔ ۱۸۰: کو عشق خانه‌سوز که ما بلهوس نه‌ای ...165شمارهٔ ۱۸۱: روزگاری شد که ما زین بخت وارون می ...166شمارهٔ ۱۸۲: در مزاج درد خود ذوق مداوا سوختیم 167شمارهٔ ۱۸۳: کی مسیحا داشت در بار آنچه ما می‌خ ...168شمارهٔ ۱۸۴: از عمر دمی را به غمی باز نبستیم 169شمارهٔ ۱۸۵: لب زخمیم و افغان را پرستیم 170شمارهٔ ۱۸۶: در خلوت غم چند گهی خام نشستیم 171شمارهٔ ۱۸۷: ما بت نه زاندیشه معبود شکستیم 172شمارهٔ ۱۸۸: ما دو عالم را ز موج غم خراب انگاش ...173شمارهٔ ۱۸۹: شب که بر آن آفتاب راه گرفتیم 174شمارهٔ ۱۹۰: شب که ما تو سن بیهوده روی پی کردی ...175شمارهٔ ۱۹۱: یاد آن روزی که در میخانه ساغر می‌ ...176شمارهٔ ۱۹۲: صبحیم چه سود از دل آهی ندمیدیم 177شمارهٔ ۱۹۳: کو دل که رو به میکده مشرب آوریم 178شمارهٔ ۱۹۴: کو حریفی تا دو جامی از می احمر زن ...179شمارهٔ ۱۹۵: تا کی چو طفل عقل دم از مهر و کین ...180شمارهٔ ۱۹۶: برخیز تا زیارت ماتم‌سرا کنیم 181شمارهٔ ۱۹۷: تا چند درین غمکده بیکار نشینیم 182شمارهٔ ۱۹۸: سکه به نام عجز زد شوکت پادشاهیم 183شمارهٔ ۱۹۹: ما روزی حیات بجز خون نمی‌دهیم 184شمارهٔ ۲۰۰: رسم عشاقست خندان اشک حرمان ریختن 185شمارهٔ ۲۰۱: قوت جگرت ز جوش بستان 186شمارهٔ ۲۰۲: از شهیدان تو فرمان بردن و جان باخ ...187شمارهٔ ۲۰۳: اشک حسرت در عذار ما غریبان ریختن 188شمارهٔ ۲۰۴: ساقی به سودا جام رو کن 189شمارهٔ ۲۰۵: این شهادتگه عشق‌ست تقاضایی کن 190شمارهٔ ۲۰۶: چون نعش من برند برون از سرای من 191شمارهٔ ۲۰۷: درد ما ننگ مداوا برنتابد بیش ازین 192شمارهٔ ۲۰۸: ره گر اینست درین بادیه گمراهی به 193شمارهٔ ۲۰۹: جان را شکنج ساز و به زلف حبیب ده 194شمارهٔ ۲۱۰: هر خار کان ز گلشن هجران برآمده 195شمارهٔ ۲۱۱: خدایا رخصت پرواز ازین دام مجاز ده 196شمارهٔ ۲۱۲: بهشت را چه کند با غم آرمیده او 197شمارهٔ ۲۱۳: تاراج رنگ و بوی گل مدعا نمای 198شمارهٔ ۲۱۴: زاغ و بلبل همه دارند کهن زمزمه‌ای 199شمارهٔ ۲۱۵: بردی به تازه باز دل ای جان چه داش ...200شمارهٔ ۲۱۶: سر و برگ من محزون نداری 201شمارهٔ ۲۱۷: کوش تا سیراب از بحر تماشا نگذری 202شمارهٔ ۲۱۸: چند از بحر طلب موج دویی انگیزی 203شمارهٔ ۲۱۹: چندم ای اشک به تاراج محبت خیزی 204شمارهٔ ۲۲۰: یک دو روزی شد که چون گل غوطه در خ ...205شمارهٔ ۲۲۱: مگر از کمین حسنی شبخون زده سپاهی 206شمارهٔ ۲۲۲: پر تماشا مکن آیینه که حیران نشوی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ