کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قضا آیینه دار عجز خواهد ناز شاهی را
    شکستی در نهادستی ادای کجکلاهی را
    طبیعی نیست هر جا اختلاط، از وی حذر خوشتر
    کم از سوزنده آتش نیست آب گرم ماهی را
    ز رخت خوابم آتشپاره ها رفته ست می داند
    تبم در لرزه افگنده ست باد صبحگاهی را
    نماند از کثرت داغ غمت آن مایه جا باقی
    که داغی در فضای سینه اندازد سیاهی را
    شبم تاریک و منزل دور و نقش جاده ناپیدا
    هلاکم جلوه برق شراب گاهگاهی را
    چه رو می سازی ای آیینه آه از سادگیهایت
    به من بگذار گفتم شیوه حیرت نگاهی را
    ودیعت بوده است اندر نهاد عجز ما نازی
    جدا از قطره نتوان کرد طوفان دستگاهی را
    همانا کز نوآموزان درس رحمتی زاهد
    به ذوق دعوی از بر کرده بحث بی گناهی را
    دلا گر داوری داری به چشم سرمه آلودش
    نخستم بی زبان کن تا به کار آیم گواهی را
    مرو در خشم گر دستی به دامان تو زد غالب
    وکیلش من، نمی داند طریق دادخواهی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha