کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بهر خواری بس که سرگرم تلاشم کرده اند
    پاره ای نزدیک در هر دورباشم کرده اند
    ترسم از رسواییم آخر پشیمانی کشید
    رازم و این شاهدان مست فاشم کرده اند
    چرخ هر روزم غم فردا به خوردن می دهد
    تا قیامت فارغ از فکر معاشم کرده اند
    غیر گفتی روشناس چشم گوهربار هست
    رازدان ناله الماس پاشم کرده اند
    هر چه از بی طاقتی مزد ثباتم داده اند
    هر چه از اندوه صرف انتعاشم کرده اند
    از تف داغت به دل دوزخ سرشتم خوانده اند
    وز دم تیغت به تن مینو قماشم کرده اند
    هم به صحرای جنون مجنون خطابم داده اند
    هم به کوه بیستون خارا تراشم کرده اند
    چشم نبوم از چه رو خارم به جیب افشانده اند
    دل نباشم تا چرا رزق خراشم کرده اند
    از چه غالب خواجگی های جهان ننگ منست
    گر نه با سلمان و بوذر خواجه تاشم کرده اند؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha