کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای ذوق نواسنجی بازم به خروش آور
    غوغای شبیخونی بر بنگه هوش آور
    گر خود نجهد از سر از دیده فرو بارم
    دل خون کن و آن خون را در سینه به جوش آور
    هان همدم فرزانه دانی ره ویرانه
    شمعی که نخواهد شد از باد خموش آور
    شورابه این وادی تلخ ست اگر رادی
    از شهر به سوی من سرچشمه نوش آور
    دانم که زری داری هر جا گذری داری
    می گر ندهد سلطان از باده فروش آور
    گر مغ به کدو ریزد بر کف نه و راهی شو
    ور شه به سبو بخشد بردار و به دوش آور
    ریحان دمد از مینا رامش چکد از قلقل
    آن در ره چشم افگن این از پی گوش آور
    گاهی به سبکدستی از باده ز خویشم بر
    گاهی به سیه مستی از نغمه به هوش آور
    غالب که بقایش باد همپای تو گر ناید
    باری غزلی، فردی زان موینه پوش آور

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha