کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه غم ار به جد گرفتی ز من احتراز کردن؟
    نتوان گرفت از من به گذشته ناز کردن
    نگهت به موشکافی ز فریب رم نخوردن
    نفسم به دام بافی ز سخن دراز کردن
    تو و در کنار شوقم گره از جبین گشودن
    من و بر رخ دو عالم در دل فراز کردن
    مژه را ز خونفشانی به دل ست همزبانی
    که شماردم به دامن ستم گداز کردن
    به نورد پاس رازت خجل از غبار خویشم
    که ز پرده ریخت بیرون غم ناله ساز کردن
    ز غم تو باد شرمم که چه مایه شوخ چشمی ست
    ز شکست رنگ بر رخ در خلد باز کردن
    نفسم گداخت شوقت ستم ست گر تو دانی
    که ز تاب ناله خون شد نه ز پاس راز کردن
    به فشار رشک بزمت نه چنان گداخت گلشن
    که میانه گل و مل رسد امتیاز کردن
    رخ گل ز غازه کاری به نگاه بندد آیین
    نرسد به خس شکایت ز چمن طراز کردن
    همه تن ز شوق چشمم که چو دل فشانده گردد
    به سرشک مایه بخشم ز جگر گداز کردن
    هله تازه گشته غالب روش نظیری از تو
    سزد این چنین غزل را به سفینه ناز کردن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha