کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش کز گردش بختم گله بر روی تو بود
    چشم سوی فلک و روی سخن سوی تو بود
    آنچه شب شمع گمان کردی و رفتی به عتاب
    نفسم پرده گشای اثر خوی تو بود
    چرخ کج باخت به من در خم دام تو فگند
    نعل واژون بلا حلقه گیسوی تو بود
    دوست دارم گرهی را که به کارم زده اند
    کاین همانست که پیوسته در ابروی تو بود
    چه عجب صانع اگر نقش دهانت گم کرد
    کو خود از حیرتیان رخ نیکوی تو بود
    شب چه دانی ز تو در بزم به خوبان چه گذشت
    خاصه بر صدرنشینی که به پهلوی تو بود
    مردن و جان به تمنای شهادت دادن
    هم ز اندیشه آزردن بازوی تو بود
    خلد را از نفس شعله فشان می سوزم
    تا ندانند حریفان که سر کوی تو بود
    روش باد بهاری به گمانم افگند
    کاین گل و غنچه پی قافله بوی تو بود
    به کف باد مباد این همه رسوایی دل
    کاخر از پردگیان شکن موی تو بود
    هم از آن پیش که مشاطه بدرآموز شود
    نقش هر شیوه در آیینه زانوی تو بود
    لاله و گل دمد از طرف مزارش پس مرگ
    تا چه ها در دل غالب هوس روی تو بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha