کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گویم سخنی گر چه شنیدن نشناسد
    صبحی ست شبم را که دمیدن نشناسد
    از بند چه بگشاید و از دام چه خیزد؟
    ماییم و غزالی که رمیدن نشناسد
    گوهر چه شکایت کند از بی سر و پایی
    ماییم و سرشکی که چکیدن نشناسد
    ساقی چه شگرفی کند و باده چه تندی
    خون باد دماغی که رسیدن نشناسد
    ما لذت دیدار ز پیغام گرفتیم
    مشتاق تو دیدن ز شنیدن نشناسد
    بی پرده شو از ناز و میندیش که ما را
    چون آینه چشمی ست که دیدن نشناسد
    بینم چه بلا بر سر جیب و کفن آرد
    دستی که به جز خامه دریدن نشناسد
    پیوسته روان از مژه خون جگرستم
    رنگی ست رخم را که پریدن نشناسد
    شوقم می گلگون به سبو می زند امشب
    پیمانه ز ساقی طلبیدن نشناسد
    با لذت اندوه تو در ساخته غالب
    گویی همه دل گشت و تپیدن نشناسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha