کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نقشم گرفته دوست نمودن چه احتیاج؟
    آیینه مرا به زدودن چه احتیاج؟
    با پیرهن ز ناز فرو می رود به دل
    بند قبای دوست گشودن چه احتیاج؟
    چون می توان به رهگذر دوست خاک شد
    بر خاک راه ناصیه سودن چه احتیاج؟
    بنگر که شعله از نفسم بال می زند
    دیگر ز من فسانه شنودن چه احتیاج؟
    از خود به ذوق زمزمه ای می توان گذشت
    چندین هزار پرده سرودن چه احتیاج؟
    در دست دیگری ست سفید و سیاه ما
    با روز و شب به عربده بودن چه احتیاج؟
    تا لب گشوده ای مزه در دل دویده است
    بوس لب ترا به ربودن چه احتیاج؟
    بفگن در آتش و تب و تابم نظاره کن
    غمنامه مرا به گشودن چه احتیاج؟
    آن کن که در نگاه کسان محتشم شوی
    بر خویش هم ز خویش فزودن چه احتیاج؟
    خوابست وجه همت آواره بینشان
    محو رخ ترا به غنودن چه احتیاج
    تاب سموم فتنه گرانی ست غالبا
    کشت امید را به درودن چه احتیاج؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha