کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر آن نفس که نه با دوست می زنی باد است

    خنک دلی که به دیدار دوستان شاد است

    مگر تو حور بهشتی بدین لطافت و حسن

    که این جمال نه در حدّ آدمیزاد است

    من آن نِیَم که به سختی ز یار برگردم

    که ترک صحبت شیرین نه کار فرهاد است

    کسی که عیب هوایی کند که در سر ماست

    مگر هوای کسی در سرش نیفتاده است

    ز پند خلق زیادت همی شود سوزم

    که نزد آتش ما پند دوستان باد است

    تو سست عهدی آن یار بی وفا بنگر

    که جان ز ما ستد و دل به دیگری داد است

    اگر تو تیغ زنی جان خود سپر سازم

    که جور دوست چو بر دوستان رود داد است

    کسی که دل به تو بست از جفای دهر برست

    که هر که بنده تست از دو عالم آزاد است

    جلال! وقت غنیمت شمار و صحبت یار

    بنای عمر ببین تا چه سُست بنیاد است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha