کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دامن کشان رسید سوی جویبار گل

    ای ترک گلعذار به دامن بیار گل

    راز نهفته دل بلبل شد آشکار

    برطرف جویبار چو شد آشکار گل

    دادند بارعام که از بزمگاه خاص

    آمد به فال سعد در ایوان یار گل

    در بار داشت اطلس سبز و حریر سرخ

    شد مشتری هزار چو بگشاد بار گل

    هر دم به مجلسی رود از بس تلوّنش

    یک هفته هیچ جای نگیرد قرار گل

    بر دست ساقیانِ سمن رخ شراب لعل

    گویی شکفته است ز سرو و چنار گل

    چندان کشید و باز کشیدش که چاک زد

    از دست باد پیرهن زرنگار گل

    زین سان که زرد و سرخ برآمد به جویبار

    از شرم باده گشت مگر شرمسار گل

    دانی که گل جلال! چرا شد چنین عزیز؟

    از بهر آنکه عار ندارد ز خار گل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha