کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا بدو کرده ام تولاّیی

    کرده ام از جهان تبرّایی

    آنچنان گشته ام بدو مشغول

    که ندارم ز خویش پروایی

    وز خیال شکنج گیسویش

    بازم اندر سَر است سودایی

    ساعتی شد که زنده ام بی دوست

    همچو من کی بود شکیبایی

    چه تمنّا کند دلم چون نیست

    خوبتر از رُخش تمنّایی

    پرده بگشا ز روی تا بکنند

    عاشقان در رخت تماشایی

    عقل در وصف حسن روی تو هست

    همچو زلف تو بادپیمایی

    هست ابروی و عارضت با هم

    آفتابی و طاق خضرایی

    قطره ای آب داد در چشمم

    گوهری در میان دریایی

    دل چنان سوزد از خم زلفش

    کآتشی در درون شیدایی

    تو سخن گوی اگر دهان گم شد

    که سخن سر برآرد از جایی

    چه کم آید ز لعلت ار بکند

    این دل خسته را مداوایی

    درّ نظم جلال را امروز

    نیستش در زمانه همتایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha