کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو آفتاب بلندی و من چنین پستم

    به دامنت چه عجب گر نمی رسد دستم

    قدح به دست حریفان باده پیما ده

    مرا به باده چه حاجت که روز و شب مستم

    درون کعبه دل در شدم طواف کنان

    درو هر آنچه به جز دوست بود بشکستم

    از آن زمان که تو برخاستی ز مجلس انس

    به جست و جوی تو یک دم ز پای ننشستم

    ز بند زلف تو نگشاد جز پریشانی

    مرا که از همه عالم دل اندرو بستم

    من از تجلّی حُسن تو گم شدم در خود

    بسان ذرّه که با آفتاب پیوستم

    به هر دو پای مقیّد شدم به دام بلا

    اگرچه بود گمانم که از بلا رستم

    نه صبر ماند و نه هوش و نه عقل ماند و نه دین

    سعادتی ست که از دست دشمنان جَستم

    مگو جلال خردمند و عاقل است که نیست

    اگر به عاشق و دیوانه خوانی ام هستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha