کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در هجر تو زین گونه که بی صبر و سکونم

    دادند همه خلق گواهی به جنونم

    یاران ز من دل شده پرسند که چونی؟

    من بیخودم از خود خبرم نیست که چونم

    خواهم که به چنگ آورم آن زلف نگونسار

    اینست که یاری ندهد بخت نگونم

    بر من گذری کن که به دیدار جمالت

    ز اندازه برون است تمنّای درونم

    ناخورده یکی جرعه ز سرچشمه نُوشَت

    چشم تو چرا گشت چنین تشنه به خونم

    دل درشکن زلف پریشان تو بستم

    زیرا نه قرار است ازین پس نه سکونم

    هر ظلم که بتواند و هر جور که باشد

    با من کند ایّام که دیوار زبونم

    پروانه رخسار چو شمع تو جلال است

    چون سوختی از چشم مینداز کنونم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha