کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    درد تو در سینه دارم دم نمی یارم زدن

    آه کز درد تو آهی هم نمی یارم زدن

    هر سحر تا شب ز زانو سر نمی یارم گرفت

    دیده شبها تا سحر بر هم نمی یارم زدن

    جانم آمد بر لب، امّا لب نمی یارم گشود

    دل ز غم خون گشت، لیکن دم نمی یارم زدن

    سر نمی یارم کشید از طرّه عیّار او

    پنجه با سر فتنه عالم نمی یارم زدن

    با که گویم درد خود کز دست این نامحرمان

    یک نفس با همدمی محرم نمی یارم زدن

    گریه ام دایم ز شادی برنمی آید، ولی

    خنده ای هرگز ز دست غم نمی یارم زدن

    عالم از نوروز خرّم شد ولی زانم چه سود

    من که در عالم دمی خرّم نمی یارم زدن

    بی لب لعلت دلم ریش است مانند جلال

    ناله ای زین ریش بی مرهم نمی یارم زدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha