کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از سر کوی تو با دل باز نتوان آمدن

    بل کز آن منزل به منزل باز نتوان آمدن

    عشق دریای ست کآن را نیست پایانی پدید

    از چنین دریا به ساحل باز نتوان آمدن

    عاقلان از کوی او دیوانه می گردند باز

    زان که از میخانه عاقل باز نتوان آمدن

    زلف او چون می نهد دیوانگان را سلسله

    همچو مجنون از سلاسل باز نتوان آمدن

    از پی دل سالها شد تا درین کوی آمدیم

    وین زمان بی جان و بی دل باز نتوان آمدن

    من به قول دشمنان هرگز نگویم ترک دوست

    کز چنین حقّی به باطل باز نتوان آمدن

    خلق گویندم کزین بی حاصلی باز آ جلال

    تا نگردد کام حاصل باز نتوان آمدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha