کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در میان موج بحری بیکران افتاده ام

    موج بحر بیکران را در میان افتاده ام

    منزلم بالای نُه چرخ است و من بر سطح خاک

    زان همی نالم که از نُه نردبان افتاده ام

    با همه رنج و بلایی در میان بنشسته ام

    وز همه کام و مرادی بر کران افتاده ام

    طایر قدسم ولی با خاکیان بنشسته ام

    گوهری پاکم ولی در خاکدان افتاده ام

    چون زمین سفلی نِیَم اصلم ز خاک سفله نیست

    گوهری علوی منم کز آسمان افتاده ام

    از ضعیفی در نمی یابم وجود خویش را

    بلکه از هستی خویش اندر گمان افتاده ام

    هر که را جانی ست با جانانی اندر خلوتی ست

    این مذلّت بین که من برآستان افتاده ام

    از مذلّت روز و شب با خاک راهم هم رکیب

    گرچه با گردون به همّت هم عنان افتاده ام

    خلق گویندم که در هجران چه می نالی جلال!

    بلبلی مستم که دور از گلستان افتاده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha