کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر شام شمع چرخ ز طارم درافکنم

    وز آه تیره دود به عالم درافکنم

    از چهره گه فشانم بر جان زار خود

    چرخ کبودپوش به ماتم درافکنم

    روزی ز تاب ذرّه به یک منجنیق آه

    نُه قلعه فلک همه از هم درافکنم

    یک دم برآورم چو دم صبح و چرخ را

    هر مشعله که هست به طارم درافکنم

    مغز زمانه جوش زند هر شبی چو من

    در ساغر ضمیر می غم درافکنم

    از سوز من بسوزد و خاکستری می شود

    گر آتشی ز دل به جهنّم درافکنم

    گر تخت و مُ لک جم همگی زان من شود

    ترسم ز دست بخت که خاتم درافکنم

    دردی و مرهمی اگر افتد به دست دل

    دردم به دل ماند و مرهم درافکنم

    از گریه جلال درآید به موج خون

    گر قطره ای به دیده قلزم درافکنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha