کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا دردی ست اندر دل، ولی گفتن نمی یارم

    غم دُردانه ای دارم ولی سُفتن نمی یارم

    بخواهم گفت حالم با طبیب خویشتن روزی

    که در دل بیش ازین این درد بنهفتن نمی یارم

    تو وصف حسن آن روی از من حیران چه می پرسی

    ببین آشوب در عالم که من گفتن نمی یارم

    از آن خاری که افکنده است هجران زیر پهلویم

    خیالش نیک می داند که من خفتن نمی یارم

    بر من تا نمی آید صبایی از سر کویش

    دلم چون غنچه پر خون است و بشکفتن نمی یارم

    چو اوقات جلال آشفته می دارد سر زلفش

    چه شاید کرد با زلفش برآشفتن نمی یارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha