کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وقت صبوحی آن شوخ سرکش

    از در درآمد با تیر و ترکش

    مُشکش مطرّا، شهدش مصفّا

    خالش معنبر، ماهش منقّش

    چون دیده من، لعلش دُرافشان

    چون خاطر من، زلفش مشوّش

    تنگم به بر در بگرفت و گفتا

    کردم وداعت بادا شبت خوش

    دود سیاهم آمد به سر بر

    کردم زمانی در پای اوغش

    من رفتم از خود و او از ترّحم

    بر چهره ام زد از دیدگان رش

    برجَستم از جا بوسیدمش پا

    گفتم که رفتی شاد آیی و کش

    پیشت بنازم، دردت بچینم

    کی باز بینم آن روی مهوش؟

    گفتا: به دوری باید صبوری

    این دُرد می نوش و آن دَرد می کش

    شُستم به گریه نعل سمندش

    چون شد سواره بر پشت ابرش

    هم دیده خون شد هم جوش زد دل

    بی او بماندم در آب و آتش

    جان جلال از سودای زلفش

    تا چند باشد اندر کشاکش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha