کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم متاب که هجران سینه تاب بس است

    چه دورم از رخ خوبت همین عذاب بس است

    بدان دو حلقه که حلق دلم همی تابی

    چو جان ز حلق برآمد دگر متاب بس است

    درون حلقه دلم تابه کی ز خون جگر

    بیاورید کبابی مرا شراب بس است

    هنوز با غم و بخت بدم قرین گرچه

    مرا ز دوری رویت ز خورد و خواب بس است

    شب وصال تو گو مه متاب بر گردون

    به ماهتاب چه حاجت که آفتاب بس است

    غمت به قصد خرابی جان کمر در بست

    چو کرد خانه معمور دل خراب بس است

    محیط و قلزم سوز جلال را نکشد

    نه آتشی ست که او را دو قطره آب بس است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha