کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن سرو گل اندام که در زیر قبا رفت

    باماش عتابی ست ندانم چه خطا رفت

    آه از من بیدل که دل سوخته من

    عمری ست که گم گشت و ندانم که کجا رفت

    بر باد شد آن جان هوایی که مرا بود

    از باد هوا آمد و بر باد هوا رفت

    آورد سلامی و ز ما برد پیامی

    شامی که شمال آمد و صبحی که صبا رفت

    هر تیر که در جعبه ما بود فکندیم

    لیکن چه توان کرد که مجموع خطا رفت

    ای شمع! بیا تا من و تو زار بگرییم

    کز آتش دل دوش چه ها بر سر ما رفت

    دیروز طبیبم چو به بالین من آمد

    بگریست که این سوخته کارش ز دوا رفت

    خون جگر سوخته و آه دل سردم

    این تا به سمک بر شد و آن تا به سما رفت

    دل در شکن حلقه زلف تو وطن ساخت

    بیچاره ندانست که در دام بلا رفت

    از جور رقیبان ز درت دور نگردم

    تا خلق نگویند که از دست جفا رفت

    آنان که حدیث از لب شیرین نشنیدند

    فرهاد چه دانند که بر کوه چرا رفت

    جان دارم و از باد نسیم تو خریدم

    جان گرچه شد از دست ولیکن به بها رفت

    تنها نه جلال از غم سودای تو سر باخت

    بس سر، که ز سودای تو بر خاک فنا رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha