کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون مرغ سحر در غم گلزار بنالد

    از غم دل دیوانه من زار بنالد

    هر کس که به گوشش برسد ناله زارم

    بر درد من سوخته بسیار بنالد

    بر سوزش من جان زن و مرد بسوزد

    وز ناله زارم در و دیوار بنالد

    ای آنکه ز دردت خبری نیست مکن عیب

    گر سوخته ای از دل افگار بنالد

    گر خسته ای از درد بنالد چه توان گفت

    عیبی نتوان کرد چو بیمار بنالد

    از یا رب صوفی که به سالوس زند به

    رندی که به سوز از در خمّار بنالد

    آن دوست مخوانید که از دوست بگردد

    و آن یار مخوانید که از یار بنالد

    روزیش خلاصی بنمایند که تا چند

    اندر قفس آن مرغ گرفتار بنالد

    هر شب چو جلال از غم آن غمزه چه نالی؟

    هر کس که خورد تیر به ناچار بنالد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha