کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سالها شد که دلم مهر نگاری دارد

    نه به شب خواب و نه در روز قراری دارد

    تنم از درد غباری شد و عیبم نکند

    هر که بر دامن ازین گرد غباری دارد

    هرکه مشغول توگشت از دو جهان باز آمد

    زان که این کار کسی نیست که کاری دارد

    حاصل از ملک جهان نیست به جز صحبت یار

    گو غنیمت شمر آن یار که یاری دارد

    حبّذا بلبل شوریده که بر بوی گلی

    از همه ملک جهان دامن خاری دارد

    شب تنهایی من نیست به جز اشک کسی

    که به بالین من خسته گذاری دارد

    می کنم سرزنش چشم گهرپرور خویش

    که نه در خورد خیال تو نثاری دارد

    قدّ عاشق که دوتا گشت عجب می دارند

    وین نبینند که دلسوخته باری دارد

    رخت ازین ورطه به ساحل نتوان برد جلال

    کاین نه بحری ست که پایان و کناری دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha