کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بگذار تا بمیرم بر آستان دوست

    باشد که یاد من برود بر زبان دوست

    بر حال عاشقان نکند هیچ رحمتی

    آه از دل ستمگر نامهربان دوست

    خاک کفش به ملک دو عالم اگر دهند

    هر چند سود ماست نخواهم زیان دوست

    جانِ منِ رمیده خاکی نشانه کرد

    هر تیر ناوکی که بجست از کمان دوست

    اجزای هستی ام همگی زان دوست شد

    یک یک ببین که هست به مهر و نشان دوست

    گر دل ببرد طرّه مشکین او چه باک

    صدجان فدای طرّه عنبرفشان دوست

    بی دوست سیر گشته ام از جان خویشتن

    ور باورت نمی کند آری به جان دوست

    آن طالع از کجا که ببوسم رکاب یار

    وان دولت از کجا که بگیرم عنان دوست

    هر کس به کام معتکف خلوتی شدند

    مسکین جلال معتکف آستان دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha