کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جنگ آتش، آشتی آتش، مدارا آتش است

    خوش سر و کاری از آن بدخو مرا با آتش است

    باده خواهی باش تا از خم برون آرم، که من

    آن چه در جام و سبو دارم، مهیا، آتش است

    با که گویم سر این معنی که نور حسن دوست

    با دماغ ما گل و در چشم موسی آتش است

    هم سمندر باش و هم ماهی که در جیحون عشق

    روی دریا سلسبیل و قعر دریا آتش است

    دوست را محکوم کس دیدن بود جانسوزتر

    ور نه در جان زلیخا، شرم و سودا، آتش است

    حسن جنسی نیست کانرا سیم و زر باشد بها

    خان و مان کاروانی از این جا آتش است

    عرفی از اندیشه ی بیهوده باز آ ، چاره نیست

    سر نوشت ما بهشت جاودان یا آتش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha