کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شبم به خفتن و روزم به ژاژ خایی رفت

    غرض که مدت عمرم به بینوایی رفت

    ز ناز راندی و دانم ولی نیابم باز

    که این معامله با طبع روستایی رفت

    هزار رخنه به دام و مرا ز ساده دلی

    تمام عمر به اندیشه ی رهایی رفت

    نیافت عشق درّ شب چراغ در ظلمات

    اگر که چه شب به دنبال روشنایی رفت

    مقربان همه بیگانه اند از در دوست

    غرور بود که نامش به آشنایی رفت

    ز شیخ صومعه جستم نشان عرفی، گفت

    به آستان برهمن به چهره سایی رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha