به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل ما را به فسون جادوی بابل نبرد
هر که از بهر وفا جان ندهد دل نبرد
کی کسی رنگ وفا می طلبد، ور نه به حشر
دست ما آب رخ دامن قاتل نبرد
بیخودی راه نماید به تو مجنون تو را
هرگز از بانگ جرس راه به محمل نبرد
بحر غم جمله کنار است که از خود گذری
زورق اهل فنا منت ساحل نبرد
هر که اندیشه ی او چشمه ی کوثر نشود
پی به شیرینی آن شکل شمایل نبرد
دم شمشیر بود رهگذر عشق، ولی
هر که این ره نرود پی به در دل نبرد
عازم هیچ غم آباد نگردد غم دوست
که مرا دست در آغوش حمایل نبرد
همه عدل است چرا برمن عاقل دگری
عقل کل راه به این نکته ی مشکل نبرد
سینه خالی مکن از درد که مرد ره عشق
که سبکسار شود بار به منزل نبرد
عرفی آن شمع در آورد به محفل، کو را
خجلت جلوه ی خورشید به محفل نبرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.