به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دردا که فاش در غم جانانه سوختیم
در داغ و درد محرم و بیگانه سوختیم
گو شمع برفروز به بزم طرب که ما
بیرون در ز غیرت پروانه سوختیم
با خون صد شهید مقابل نهاده اند
عمری که ما به آتش افسانه سوختیم
کس راه گم نکرد که خضر رهی نیافت
ما در میان کعبه و بتخانه سوختیم
زان تشنه مانده ایم که از گرمی نفس
در دست صبر جرعه و پیمانه سوختیم
یاران همیشه در طرب و ما تمام عمر
کنج غمی گرفته و غریبانه سوختیم
یک بار دل ز ما، صنم آشنا نبرد
دایم به داغ مردم بیگانه سوختیم
نگشاید ار ز بستن زنار عقده ات
دانی که از چه سبحهٔ صد دانه سوختیم
عرفی به غیر شعلهٔ داغ جگر نبود
شمعی که ما به گوشهٔ کاشانه سوختیم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.