به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دلا رنجی ببر، کز دردمندان می توان بودن
مکش گردن که خاک سربلندان می توان بودن
دمی کان غمزه صیدی را به خون غلتان کند
که مشتاق کمند صید بندان می توان بودن
اگر دندان فشردن بر جگر این چاشنی دارد
فدای لذت هر زخم دندان می توان بودن
پی بالا نشینی، واعظا، می را مکن ضایع
بیا در دیر هم صدر لوندان می توان بودن
اگر گاهی لب امید عرفی تلخ می خندد
لبی می خوش ز خیل زهرخندان می توان بودن
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.