عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۲۲: دلا رنجی ببر، کز دردمندان می توان بودن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلا رنجی ببر، کز دردمندان می توان بودن مکش گردن که خاک سربلندان می توان بودن دمی کان غمزه صیدی را به خون غلتان کند که مشتاق کمند صید بندان می توان بودن اگر دندان فشردن بر جگر این چاشنی دارد فدای لذت هر زخم دندان می توان بودن پی بالا نشینی، واعظا، می را مکن ضایع بیا در دیر هم صدر لوندان می توان بودن اگر گاهی لب امید عرفی تلخ می خندد لبی می خوش ز خیل زهرخندان می توان بودن عرفی شیرازی