کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می فروشم راحت و عشق ستمگر می خرم

    می دهم روز خوش و آسیب اختر می خرم

    ای که باز افکنده ای در تیغ کاه رغبتم

    گر متاع غم بود بگشا که اکثر می خرم

    در سرشت من قبول شیوهٔ انکار نیست

    ساده لوحم هر جه بفروشند یک سر می خرم

    ترک جان تلخ کام است و شکر خواب عدم

    جام زهری می فشانم، تنگ شکر می خرم

    او به خونم گرم و من زین شادمان، کز شکر قتل

    صد ره از وی خون خود در روز محشر می خرم

    نیست غم کز درد هجران شهپرم بر خاک ریخت

    اینک از جبرییل شوقت باز شهپر می خرم

    هر متاعی کز نگاهش می خرم در بزم وصل

    می نشینم گوشه ای در خود مکرر می خرم

    عرفی آوردم متاعی، ترازو کو، غم کجاست

    آن متاعی کس مخرد، با جان برابر می خرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha