کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساغر ز دست مردم آزاده چون کشیم

    لبریز گشته ایم ز خون، باده چون کشیم

    ما روی گرم را، دل و جان وقف کرده ایم

    این تحفه پیش ابروی نکشاده چون کشیم

    دل را نداده اند و عنانش به دست اوست

    ما از کفش عنان دلِ داده چون کشیم

    ما را بود معامله با عالم قدیم

    منت از این جهان عدم زاده چون کشیم

    ما مرد دستگیر کسی نیستیم، لیک

    دامن ز دست مردم آزاده چون کشیم

    منزل دراز و طبع جوانمرد و وقت کم

    دست از میان دشمن استاده چون کشیم

    دل را عنان گرفته صنم می کشد به دیر

    او را به وعظ بر سر سجاده چون کشیم

    بر دست پیر منت سجاده لازم است

    این نقش بر جبین دل ساده چون کشیم

    عرفی بهشت نسیه و بزم وصال نقد

    دست از عنان دولت آزاده چون کشیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha