به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ما کسی را نشناسیم که غم نشناسد
هست بیگانه مرا آن که الم نشناسد
من و آن غمزه که چون تیغ برآرد ز میان
طایر بتکده و مرغ حرم نشناسد
شرم باد از صنمی، برهمنی را که اگر
در حرم دیده گشاید به صنم، نشناسد
یا رب آن کس که کند تهمت شادی بر من
تا ابد کام دلش لذت غم نشناسد
با شهیدان شهادت که غم راز لبم
زخم ما مرهم و الماس به هم نشناسد
دل عرفی بود آسوده ز هر بود و نبود
دو جهانی که وجود است، عدم نشناسد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.