کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش کز عشق تو، دل عیب سلامت می کرد

    ناگوارایی غم، کار حلاوت می کرد

    جان برفت ای غم و همراه نرفتی، آری

    این گنه داشت که عمری به تو عادت می کرد

    دوش کآئینهٔ دل داشتمش پیش نظر

    تاب دل بین که تماشای قیامت می کرد

    آن که توفیق مرا برگ فراغت می داد

    کاش خون در دلم از درد قناعت می کرد

    گر که مقصود دلم تلخ تر از زهر زیان بود

    کی دعا دست در آغوش اجابت می کرد

    گر نه دوشینه اجل بهر تو می مُرد، چرا

    کشتن خلق به ناز تو وصیت می کرد

    گیسوی حور پریشانی ماتم بشناخت

    ورنه کی سنبل تر گلشن جنت می کرد

    بعد مردن، به جهان شد، زر عرفی رایج

    کاش در عین حیات این همه شهرت می کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha