عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۳۱: دوش کز عشق تو، دل عیب سلامت می کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش کز عشق تو، دل عیب سلامت می کرد ناگوارایی غم، کار حلاوت می کرد جان برفت ای غم و همراه نرفتی، آری این گنه داشت که عمری به تو عادت می کرد دوش کآئینهٔ دل داشتمش پیش نظر تاب دل بین که تماشای قیامت می کرد آن که توفیق مرا برگ فراغت می داد کاش خون در دلم از درد قناعت می کرد گر که مقصود دلم تلخ تر از زهر زیان بود کی دعا دست در آغوش اجابت می کرد گر نه دوشینه اجل بهر تو می مُرد، چرا کشتن خلق به ناز تو وصیت می کرد گیسوی حور پریشانی ماتم بشناخت ورنه کی سنبل تر گلشن جنت می کرد بعد مردن، به جهان شد، زر عرفی رایج کاش در عین حیات این همه شهرت می کرد عرفی شیرازی