کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش می تپم به خون دل و به تیرم چنین زده است

    باز این چه ناوک است که از عشق، از کمین زده است

    مشکل که مرگ روی به میدان ما نهد

    از بس که فتنه به یسار و یمین زده است

    نیشی است زهر داده ی معشوق کاوکاو

    مهری که عشق بر لب جان حزین زده است

    ناقوس عشق می زنم و رقص می کنم

    بوی کدام مغبچه بر مغز دین زده است

    عرفی نماند هیچ به درویشی اش سری

    از بس که باده با من خلوت نشین زده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha