به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
هر آن کس که دیده ست آن خاک پا
نیاید به چشمش دگر توتیا
رخت را به خورشید کردم مثل
بدیدم کنون از کجا تا کجا
زبویت دلم همچو گل بشکفد
چو بشکفتن گل ز باد صبا
زهی لعل تو خاتم ملک جم
رخ روشنت جام گیتی نما
کی آرم من آن زلف مشکین به چنگ
که جز نیم جانی ندارم بها
به زندان عشقت روانم اسیر
به زنجیر زلفت دلم مبتلا
مکش عاشقان را به تیغ ستم
که خون اسیران نباشد روا
دمد هم چنان بوی مهرت از آن
ز خاک جلال ار بروید گیا
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.