کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عمری ست که بر منتظرانت نظری نیست

    وز حال دل بی خبرانت خبری نیست

    یا در تو اثر می نکند آه جگرسوز

    یا ناله دلسوختگان را اثری نیست

    نومید مگردان ز در خویش کسی را

    کاندر دو جهانش به جز این هیچ دری نیست

    اندر سر شوریده سودازده ما

    از عشق تو شوری ست که در هیچ سری نیست

    در عشق تو جانم سپر تیر بلاهاست

    در جادّه اخلاص چو من جان سپری نیست

    فکر دو جهان در دل ما راه ندارد

    عشق تو فرود آمد و جای دگری نیست

    در آرزوی صبح وصال تو بشد عمر

    آخر شب هجران ترا خود سحری نیست

    چشم تر من بین و لب خشک و ببخشای

    کاندر تر و خشکم به جز این خشک و تری نیست

    هیهات که من وصل تو یابم که صبا را

    پیرامن کوی تو مجال گذری نیست

    تنها نه جلالت نگران است نظری کن

    کز هیچ طرف نیست که صاحب نظری نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha