کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    «یعلم اللّه» که مرا از تو شکیبایی نیست

    طاقت روز فراق و شب تنهایی نیست

    دین و دنیا چه بود وصل تو خواهم که مرا

    هیچ کامی دگر از دینی و دنیایی نیست

    ناگهت در گذر خلق بگیرم روزی

    تشنه و آب روان جای شکیبایی نیست

    عاشقان را که سر کوی ملامت جای است

    غم بدنامی و اندیشه رسوایی نیست

    خلق گویند که زیباتر از این یاری گیر

    در جهان گشتم و مثل تو به زیبایی نیست

    نه من سوخته سودای تومی ورزم و بس

    هیچ سر نیست که در عشق تو سودایی نیست

    خونم از دیده بپالود و کنون در تن من

    آنقدر خون که بدان دست بیالایی نیست

    داشتم یک دل و بردی دگرت چیست مراد

    هر زمانم دلی از نو که تو بربایی نیست

    سخن عشق چه گویی بر نااهل جلال

    چه کشی سرمه در آن دیده که بینایی نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha