به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دوش در سودای او بر من به بیداری گذشت
روز روشن گشت و بر من چون شب تاری گذشت
از حساب زندگانی کی برد عمری که آن
گاه در جان کندن و گاهی به بیماری گذشت
بر رخ چون زعفرانم اشک گلناری چکد
در دلم هر گه که آن رخسار گلناری گذشت
عشق شور آغاز کرد و عقل را تمکین نماند
روزگار مستی آمد دور هشیاری گذشت
باد فردوس است یا بوی خم گیسوی دوست
یا برین در کاروان مشک تاتاری گذشت
گر بنالد همچو بلبل در قفس عیبش مکن
عاشق بی دل که عمرش در گرفتاری گذشت
عمر شیرین را به تلخی بگذرانیدی جلال
ای دریغا! عهد آسانی به دشواری گذشت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.