به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تیری کز آن دو غمزه پرفن برون جهد
تنها نه از دلم که ز آهن برون جهد
هر ساعتی به موج دگرگون در اوفتم
از سیل دیده ام که ز دامن برون جهد
زین سان که در شکنجه هجران در افتاده ام
بیم است جان خسته که از تن برون جهد
هر صبح و شام کلّه ببندد بر آسمان
این دود آه من که ز روزن برون جهد
گفتم حدیثی از دهن خویشتن بگوی
گفت این سخن کی از دهن من برون جهد
صبح است و مهر دم زده زین صحن دودناک
مانند شعله که ز [روزن] گلخن برون جهد
جان پرورد نسیم که از زلف او وزد
چون باد صبحدم که ز گلشن برون جهد
ساقی بگو به بلبل تا برکشد نوا
باشد که زاغ غم ز نشیمن برون جهد
زان سان گداخته ست ز هجران او جلال
کز لاغری ز چشمه سوزان برون جهد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.