کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن ابرو و رخ نیست هلال و قمر است آن

    وان عارض ولب نیست که شمع و شکر است آن

    گر دردسری هست ترا راحت جان است

    ور راحت دل می طلبی دردسر است آن

    سیلاب که بر چهره ام از دیده روان است

    بازیچه مپندار که خون جگر است آن

    بدنامی عشّاق که در چشم تو عیب است

    نزد من اگر عیب نگیری هنر است آن

    عیب و هنرش زود شود فاش هر آن چیز

    کاندر نظر مردم صاحب نظر است آن

    ز آشفتگی آشفته کند حال جهانی

    زلف تو که سر فتنه دور قمر است آن

    ای خواجه هشیار! به سر منزل خوبان

    آهسته قدم نِه که مقام خطر است آن

    پاکیزه تر از حسن رُخت را صفتی هست

    از حُسن فزون است که چیزی دگر است آن

    ترسم که خیالت چو قدم رنجه نماید

    در دیده من جای نماند که تر است آن

    این کام جلال است که در پای تو میرد

    از خویش مرانش که ز مرگش بتر است آن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha