کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای گلستان روی تو چون نوبهار خوش

    ما را به یاد عارض تو روزگار خوش

    گفتی که مرهمی بنهم بر جراحتت

    دانی که خسته را نبود انتظار خوش

    ماننده قبا شده ام بسته تا شدم

    در بند آنکه گیرمت اندر کنار خوش

    ای رفته تیغ عشق تو از جان برون روان

    وی کرده تیر مهر تو در دل گذار خوش

    جان بر خطّ لطیف تو کردم روان فدا

    از بهر آب سبزه شود در بهار خوش

    دل را بزن به ناوک هجران که خود مراست

    از گلستان روی تو با نوک خار خوش

    جان پرور است گِرد مهت خطّ لاجورد

    زان رو که سبزه باشد در نوبهار خوش

    چون من که دید عاشق شیدا که باشد او

    با درد دوست همدم و با جور یار خوش

    با درد اندرون که نمی یابمش دوا

    از سوز عشق گریه کنم زارزار خوش

    آمد دل جلال به پیشت امیدوار

    در سایه جمال خود او را بدار خوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha