به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
عاشقان اوّل قدم بر هر دو عالم می زنند
بعد از آن در کوی عشق از عاشقی دم می زنند
جرعه نوشان بلا را شادمانی در غم است
شادمان آن دل که در وی سکه غم می زنند
تا برآمد از گدایی نام ما در کوی دوست
کوس سلطانی ما در هر دو عالم می زنند
از خیالات رخش تسکین همی یابد دلم
حوریان قدس آبی بر جهنّم می زنند
خاکیان یعنی که خاک آلودگان کوی عشق
چار بالش بر نُهم ایوان اعظم می زنند
عقل کل با عشق می گوید که بر من رحم کن
زورمندان پنجه با افتادگان کم می زنند
شیخ در محراب و ما را سجده ابروی دوست
هر گروهی پشت و پیش قبله ای خم می زنند
خیل مژگانم دو صف آراسته بر روی هم
ریزش خون می شود هر دم که بر هم می زنند
دل چو جان می رفت جامه بر تن خود چاک زد
جامه ها را چاک اندر روز ماتم می زنند
قدسیان هر دم ز سیلابِ سرشک دیده ام
طیلسان خویش را در آب زمزم می زنند
ساکنان آستان عشق مانند جلال
از فراغت پشت پا بر ملکت جم می زنند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.